Wednesday, July 26, 2006

شـیخ ابـو سـعـید متـاهـل

در خیمه نشسته بودیم به وقت نیمروز که کلنگی بر بام ما خراب بگردید چنانچه نیکو بر آن نگریستم ، وی را دیدم شاد و خرم که نشانی از شیخ سیخان بر دست راست و زورقی از جنس حریر بر دست چپ بداشته و به استواری بر من می خندید !به احتیاط به جلو خزیده و همچنان که بر رسوم شیوخ باشد ، انگشت بر آن زورق نهاده و آنرا به جانب خویش کشیدم. پس از آنکه اندکی بر آن مکشوف و مشغول بگشتم ، روزنی را یافتم که بر روی آن نبشته بود " کلیک هیر !" . پس بر آن کلیکیدم آنچنان که باید که به ناگاه درب آن باز بگردید و شمایلی از شیخ بزرگان ، سیخ البیان ، قنطار المجمعین ! شیخ ابو سعید بدیدمی که بر آن شمایل به نیکویی تبسمی نیکو بزدندی. عمیق تر که گشتم نشانی بر سینه وی بدیدم که مرا وجد بسیار بر آن بوجود بیامد چنانچه در همان حال سینه خیز چرخشی آی کی دو وارانه به جلو و به عقب و حتی به وسط همی زدم و خویش را طنبوری معلق بر فراز چمن زار های سیخ لند بیافتم که گلستانی در روبرویم ببود از گلهای قرمز و آبی و سبز و بر آن مبادرت به شیریدن بداشتم.و اما آن نشان چه بود و تو چه دانی که چیست که در تمام سیخ لند و نظر آباد و حوالی آن نیز یافت نتوانی کرد که آن نشان را شیخ سیخان به هر دهه و صده تنها بر یک برگزیده دهد و آن را تمجید نمایند بدان نشان که از شیخ سیخان دریافت نماید و از آن پس وی را شیخ متاهل بنامند و وی را وادی نیکو دهند و صاحب جلال و مقام بگردد تا به ابد. و این چنین بود که شیخ ابو سعید را پس از آن و تا به ابد ، به نام شیخ ابو سعید متاهل بنامند و بر این نام شادی نمایند و نیک طرب و نی بنوازند. باشد که شما رانیز بر این مقام رسیدنی باشد و بر آن مقام به فیض العضما برسید.یا شیخ الشیوخ ، شیخ ابو سعید متاهل تو را وسیع تر از تمامی اراضی سیخ اند و نظر آباد و آنجا که سوت الغلمون نیز بدان جا نفوذ نتوانست نمود ، تبریک و تهنیت نماییم.

از طرف تمامی شیوخ سیخ اند و نظر آباد و اراضی و حوالی مشاع

No comments: